تاریخ :  دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۷
نویسنده :  سیرجارون
                                         بسم الله الرحمن الرحیم

    روز شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۷ مسئولین محترم شهرستان محمودآباد و شهر سرخرود در روستای سیرجارون حضور یافتند تا به پاره ای از مشکلات روستاییان علی الخصوص کشاورزان رسیدگی شود و راهکارهایی جهت حل این قبیل مشکلات اندیشیده شود.

این جلسه با تلاش شورای روستا و هیئت امنا و همکاری دهداری روستا در حسینیه ی روستای سیرجارون برگزار شد.

این جلسه که باحضور  فرماندار محترم شهرستان محمودآباد ؛ بخشدار ؛ رئیس شورای بخش سرخ رود و چند تن از مسئولین محترم شهر و شهرستان برگزار گردید نتایج و دستاورد هایی به شرح زیر داشت:

۱.وعده ی اجرایی شدن طرح هادی جهت سامان بخشیدن به معابر روستا.

۲.طرح حمایت از کشاورزان روستا با اختصاص ۱۰.۵ تن حواله کود شیمیایی

۳.دستاورد مردم پسند:اختصاص ۱۵تن سیب زمینی درست فردای آنروز (چیز جالبی بوده مگه نه)

۴.طرح ساخت مکان ورزشی برای جوانان و نوجوانان در مکان مدرسه ی قدیمی.

۵.بازسازی پل کنار مسجد

وحرف و حدیث های دیگه ای که مطرح شد و عملی نیست .....

ضمنا در پایان جلسه هم شام مفصلی تدارک دیده شد و با ذکر صلوات به پایان رسید

 


تاریخ :  دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۷
نویسنده :  سیرجارون
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
 خوش خبر باشی ، اما...،‌اما...
گرد بام و در من
 بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
 نه ز یاری؛نه ز دیار و دیاری؛باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
 برو آنجا که تو را منتظرند
 قاصدک
در دل من همه کورند و کرند.
 دست بردار ازین در وطن خویش غریب.
 قاصد تجربه های همه تلخ
 با دلم می گوید:
 که دروغی تو ، دروغ
 که فریبی تو. ، فریب
 قاصدک! هان ، ولی ... آخر ... ای وای
 راستی ایا رفتی با باد ؟
با توام ، ای! کجا رفتی؟ آی...
راستی ایا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟
 در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟
 قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
 در دلم می گریند.

(مهدی اخوان ثالث-شهریور ۱۳۳۸ تهران) 


تاریخ :  دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۷
نویسنده :  سیرجارون
زمستون سال86 بود که بعد از چند سال توی روستای ما برف اومد و کل روستا رو سفیدپوش کرد.بچه های هم سن و سال من برای اولین بار برف رو توی روستا تجربه میکردن.

روز دوم بارش برف بود که یه گروه 5 تا 6 نفری از ابتدای محل به قول خودمون "آسفال سر" شروع به برف بازی کردن و هرکس که از تو خیابون رد میشد رو میگرفتن و سرش رو بی تعارف زیر برف میکردن و روش برف می پاشیدن و بعد هم اون نفر رو عضو گروهشون میکردن و به سراغ یکی دیگه میرفتن،خداییش همه شاد بودن و فرقی  هم نمیکرد که کی چند سال داره ؛ اونا حتی به "رهبرشون"، ریزعلی هم رحم نکردن

وقتی همگی دیدن فرد جدیدی نمیاد شروع کردن در  تک تک خونه ها رو زدن و به هر بهونه ای که بود بچه ها رو ازتو خونه بیرون میکشیدن وخلاصه سرش زیر برف.......

البته چند نفری هم از دستمون جون سالم بدر بردن و یا با دیدن گروهی با جمعیت چند 10 نفری از خونه بیرون نمی اومدن یا پا به فرار میذاشتن که اونم تو نوع خودش جالب بود.

دم دمای ظهر بود که یک گروه 60 تا 70 نفری از کوچیک و بزرگ روبروی حسینیه متوقف شد و برای صرف ناهار به خونه هاشون رفتن و با همدیگه و با صدای بلند میخوندن : نخود نخود هرکه رود خانه ی خود!

داشت فراموشم میشد؛ سر کوچه ی ما هم که به " تگزاز محله " مشهوره ؛ دو تا آدم برفی بزرگ درست کردیم که تا چند روز بعد از اتمام بارش برف هنوز پابرجا بودن.

راستی یاد اون روزها بخیر! الان که دارم اینو مینویسم خیلی دلم واسه روستای خودمون تنگ شده

درود و دوصد بدرود


تاریخ :  دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۷
نویسنده :  سیرجارون

قربون صداقت وصدق وصفای خودمان مائیم ویک دل پاک وخدای خودمان

در شهر شما نمی توان عاشق شدباید بروم به روستای خودمان

معرفی روستای سیرجارون:

روستای سیرجارون یکی از روستاهای شهر سرخرود واقع در استان سرسبز مازندران میباشد.این روستا در 7 کیلومتری جنوب شرقی این شهر واقع شده است و دارای جمعیتی بالغ بر 750نفر میباشد.

شغل اصلی اکثر مردم روستا کشت شالی میباشد که آب مورد نیاز کشاورزی ازطریق رودها و چاههای اطراف تامین میشود,البته در طی سه تا چهار سال اخیر کشت دوباره شالی بلافاصله بعد از برداشت کشت اول رواج زیادی پیدا کرده ؛ بطوریکه در سال جاری اکثر زمین های روستا تحت کشت دوباره شالی قرار گرفت.

این روستا ازنظر وسعت , روستای کوچکی بوده و از لحاظ امکانات رفاهی و معیشتی در حال رشد میباشد که امیدوارم با تلاش شورای روستا و مسئولین شهر به امکانات رفاهی بیشتری تجهیز شود ومن در اینجا به چندی از مشکلات آن که صرفا همه ی آن میباشد می پردازم:

یکی از مهمترین دغدغه های مردم روستا تلاش برای پیاده کردن طرح "هادی", جهت سامان بخشیدن به معابر روستا میباشد و تا انجایی که بنده اطلاع دارم فعالیتهایی در خصوص این زمینه درحال شکل گیری است.

و اما مهمترین دغدغه ی جوانان روستا احداث یک فضای مناسب ورزشی و تفریحی بوده و هست که علی رغم تلاشهای بسیار نسبت به این موضوع کم توجهی های بسیاری صورت گرفته و تاکنون فضای تفریحی سالمی برای جوانان احداث نشده است.امیدوارم مسئولین این موضوعات مهم را در دستورکار اجرایی و طرحهای خود قرار دهند تا نگرانی هایی از این دست در روستا نداشته باشیم.

و اما روستای ما دارای یک دلاور شهید و چند غیور مرد آزاده و جانباز میباشد که در اینجا به شرحی مختصر از تنها شهید روستا بسنده می کنم:

نام این کبوتر خونین بال ؛ بسیجی شهید علی اصغر نوروزی فرزند حاج قربان نوروزی میباشد که در تاریخ 4/10/65 در عملیات کربلای 4 در شلمچه به شهادت رسید.برای گرامیداشت نام و یاد این شهید گرانقدر؛ مدرسه ی ابتدایی روستا و پایگاه مقاومت بسیج محل بانام این بزرگوار نامگذاری شده است چونکه ایشان خود یکی از بسیجیان مخلص و شجاع بودند.

درضمن این را هم باید عرض کنم که کلیه ی مراسمات مذهبی مانند عزاداری یا جشن میلاد ائمه معصومین توسط دو هیئت به نامهای : هیئت امناء روستای سیرجارون و دیگری هیئت منتظران ظهور مهدی(عج) با شکوه هرچه تمام تر برگزار میشود.

واما ازنظر علمی و فرهنگی , روستای سیرجارون در سطح قابل قبولی نسبت به روستاهای اطراف خود قرار دارد و دارای چند پزشک ، معلم ، مهندس ،هنرمند و از همه مهمتر دارای دانشجویان و دانش آموزان مستعد در تمامی زمینه های علمی و فرهنگی میباشد.

در پایان سلامتی و توفیق روز افزون برای مردم این روستا و شکوفایی هرچه بیشتر استعدادهای جوانان این روستا و این مرز و بوم را از صمیم قلب خواستارم.


وطن یعنی پدر ؛ مادر ؛ نیاکان...!

سلام بر همه
به وبـسایــت روستای سیرجارون خوش آمدید!
هدف اصلی ما معرفی بیشتر این روستای عزیز و دوست داشتنی به شما دوست عزیز می باشد .
با نظرات سازنده ی خود ما را در این امر یاری فرمایید...

کانال تلگرام روستای سیرجارون:
T.me/Sirjaron

صفحه اینستاگرام روستای سیرجارون:
instagram.com/sirjaron


ایمیل روستا:
sirjaron@yahoo.com